نشست معرفی و رونمایی از کتاب «ضربالمثلهای مردم قزوین» به همت انتشارات جهاد دانشگاهی قزوین در سرای سعدالسلطنه قزوین برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمدحسین سرداغی در معرفی کتاب خود عنوان کرد: من ابتدا این مثلها را حفظ بودم و بعدها آن را به صورت یادداشتهای پراکنده درآوردم؛ مدتی بعد متوجه شدم که این ضربالمثلها فراموش شده و اهالی قزوین هم آن را به یاد ندارند.
سرداغی ادامه داد: در کتاب ضربالمثلها هم تلاش کردم تا هر مثلی که عنوان شده به صورت گفتاری آن بیان شود و اصل روایت صورت گفتاری باشد نه نوشتاری آن.
سرداغی با اشاره به اینکه این مثلها برگرفته از فرهنگ و سنن مردم قزوین است اظهار کرد: برای جمعآوری بخش زیادی از کتاب دست به پژوهش میدانی زدم و در گفت و گو با مردم شهر به ویژه مردم پایین شهر آ» را جمع آوری کردم و تلاشم این بود که هر مثلی که در قزوین به زبان این مردم زده میشود را جمع کنم و احتمالاْ با ادامه این کار حجم کتاب تا سه برابر افزایش خواهد یافت.
سرداغی همچنین اذعان کرد: من تلاش کردم تا هرآنچه از مثلهایی که مختص مردم قزوین است نیز جمعآوری کنم و همچنین در انتقال مثلها به حکمت داشتن و آموزنده بودن آن توجه کنم.
مهدی نورمحمدی نیز در این نشست با ذکر محاسن کتاب گفت: اگر این کتاب منتشر نمیشد این ضربالمثلها از دست میرفت و این کار ارزشمندی است و مصداق حدیث حب الوطن من الایمان است و نشان از علاقه نویسنده کتاب به سرزمین خود دارد.
وی عنوان کرد: از نکات مثبت کتاب این است که در مورد باغستان سنتی قزوین در آن مطالبی بیان شده و مثلهایی وجود دارد که به سهم خود از این بابت بسیار تشکر میکنم، چرا که امروز باغستان سنتی قزوین در معرض تهدید است و این دست کارها به حفظ فرهنگ و اصالت باغستان سنتی قزوین کمک میکند.
وی با اشاره به برخی مثلهای ذکر شده در کتاب اذعان کرد: توضیحات بسیار جالبی در کتاب آمده است و برخی جاها نیز نویسنده فضل ادبی خود را به رخ کشیده و برای نمونه در ضربالمثل شماره ۲۱۶ شعری را ذکر کرده که اگر نمیگفت از خود نویسنده است، من گمان میبردم که از بوستان و گلستان است و حتی جادارد این شعر خودش تبدیل به مثل شود.
حمید عابدیها عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور قزوین نیز در ادامه با اشاره به کیفیت چاپ و ساختار فنی کتاب گفت: این کتاب از نظر کیفیت چاپ، نوع کاغذ، قطع و اندازه، نوع جلد و طراحی آن و دیگر مواردی که از نظر فنی وجود دارد خیلی خوب است و قیمت مناسبی هم در پشت جلد آن درج شده که نشان میدهد انتشارات جهاد دانشگاهی به دنبال کار فرهنگی بوده و در پی کسب درآمد از این کتاب نیست.
عابدیها با اشاره به مفهوم مثل و ضربالمثل عنوان کرد: یک اشتباهی وجود دارد که مصطلح شده و در اینجا هم وجود دارد و آن هم اینکه آنچه ما به کار میبریم «مثل» است و به کاربردن مثل را «ضربالمثل» میگویند، بنابراین باید میگفتیم مثل مردم قزوین یا مثلهای مردم قزوین.
وی ادامه داد: این کتابی است که بعد از توزیع گسترده و پس از شهرت و رونق و محبوبیت هرگز موجب تمسخر فرهنگ و لهجه مردم قزوین نخواهد شد و این نیز به علت نیت نویسنده است، چراکه هدف نویسنده مضحکه نیست بلکه کتاب کاملاْ در هدف خود با توضیحات مفید و کوتاه نوشته شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور عنوان کرد: این نخستین اثر فاخر در ارتباط با امثال مردم قزوین است و از فضل تقدم برخوردار است و هر کتابی پس از این نوشته شود بازهم ارجاع آن به این کتاب است ولو اگر کاملتر و بزرگتر باشند.
عابدیها اظهار کرد: به روزگاری میرسیم که این کتابها دیگر در کنج کتابخانهها خاک نمیخورند و جامعهشناسها، مردم شناسها، ادیبان و غیره به این کتابها مراجعه خواهند کرد تا از فرهنگ مردم قزوین مطلع شوند.
وی در ادامه با اشاره به شیوه انتقال زبان گفتاری از طریق آوا نوشت اظهار کرد: نویسنده کتاب تلاش کرده تا زبان گفتاری را به کار بگیرد اما عنوان نموده که هرچقدر هم خودمان را بکُشیم نمیتوانیم آنچه گفتار میشود را منتقل کنیم. اما من این را نقض میکنم چرا که با کمک یک آوار نگار میتوانستیم شکل صحیح تلفظ این مثلها را بیان کنیم.
عابدیها بیان کرد: در میان مثلهای مردم قزوین مواردی وجود دارد که دارای نوعی رکاکت است و برای بیان اینها در کتاب اشکال وجود دارد، البته شایسته هم نیست که در کتاب منتشر شود، اما باید این موارد هم جمع آوری و آرشیو شود تا محققان بتوانند از آنها استفاده کنند و در شناخت فرهنگ مردم قزوین مورد مطالعه قرار دهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام خمینی(ره) در پایان صحبتهای خود گفت: ضبط این مثلها باید براساس بسامد صورت میگرفت و برخی جاها که در تلفظ اختلاف هست آن نوعی که از کثرت تلفظ برخوردار است اصل قرار میگرفت و برای این کارهم بهتر بود ۱۰ نفر از اهالی قدیمی و دارای لهجه قزوینی را دعوت میکردیم تا ببینیم آنها چگونه این الفاظ را ادا میکنند و پربسامدترین آنها را به کار میبردیم.
در بخش بعد این نشست باری دیگر مهدی نورمحمدی به بیان نظرات خود پیرامون کتاب پرداخت و نقدهای خود را مطرح کرد.
وی با اشاره به مقدمه نویسنده در کتاب که آن را نخستین پژوهش در این باره خوانده بود گفت: این نخستین پژوهش نیست و پیشتر کتابهایی در این مورد منتشر شده است.
نومحمدی با اشاره به سخنان نویسنده که گفته بود در پژوهش این کتاب کاملاْ میدانی عمل کرده و از هیچ کتابی بهعنوان مرجع استفاده نکرده و یا بهره نبرده است اظهار کرد: این اصلاْ خوب نیست و باید برای پژوهش این کتاب به سراغ کتابهای مختلف میرفتند و پژوهشهایی میکردند که نقایص موجود در کتاب ایجاد نشود.
این مورخ با بیان اینکه بهتر بود نویسنده در کنار هر ضربالمثل به محله مورد کاربرد آن هم اشاره میکرد افزود: برخی از ضربالمثلهای مشهور، خوب و ناب قزوینی در کتاب نیامده با وجود آنکه اینها مثلهای ویژه مردم قزوین هستند.
وی اظهار کرد: یکی از ایرادات جدی که به کتاب دارم این است که از میان تمام مثلهای آن، ۱۲۹ ضربالمثل قطعاً ویژه مردم قزوین نیست و در ۱۰ دسته بندی میگنجد، دسته اول مثلّهای عمومی کشور است، دسته دوم برخی مثلها ترجمه مثلهای عربی است، دسته سوم مثلهای ترکی است که ترجمه شده، دسته چهارم مثلهایی است که از دیوان اشعار شاعران مشهور گرفته شده، دسته پنجم رخدادها و مسائل تاریخی است، دسته ششم داستانهای مانند داستان ملانصرالدین است و ویژه قزوین نیست، دسته هفتم اصلاْ برخی مثل نیستند و اصطلاح هستند، دسته هشتم برخی عقاید مردم قزوین بجای مثل ذکر شده است، دسته نهم حکایات ملانصرالدین بجای مثل آمده است و دسته دهم مواردی هستند که تلاش شده تا با لهجه قزوین بیان شود که این هم آن ضربالمثل را قزوینی نمیکند.
نورمحمدی در پایان گفت:برخی توضیحات بیارتباط است و برخی جاها نیز برای ضربالمثلها توضیح واضحات داده شده است.
محمد حسین سرداغی نویسنده کتاب ضرب المثلهای مردم قزوین نیز در پایان اظهار کرد: من از ابتدا هم اعلام کردم که اینها ضربالمثلهایی است که در میان مردم قزوین و با لهجه مردم قزوین مورد استفاده قرار میگیرد.
وی اظهار کرد: در مورد زبان نوشتاری به جد معتقدم که با آوانگاری و حروف لاتین نمیتوان این مثلها را نگارش کرد و تنها راه آن این است که به صورت صوتی ضبط و منتقل شوند.
نویسنده کتاب ضربالمثلها عنوان کرد: همانطور که در قرآن آمده که مؤمنان از لغو پرهیز میکنند من هم تلاش کردم از لغو و سخن بیهوده پرهیز کنم، اما در برخی از این مثلها حکمتهایی وجود دارد که باید جمع آوری شوند تا از بین نروند.
سرداغی ادامه داد: مشدد کردن حروف در لهجه مردم قزوین معمولاْ برای تأکید به کار میرود و مثلاْ در تهدید میگویند: مُکُّشمِت؛ همچنین بسیاری از ضربالمثلها هم انواع مختلفی داشت که من تلاش کردم صورت مشهور آن را بیان کنم.
وی در پاسخ به انتقاد مهدی نورمحمدی گفت: بیان من در مقدمه کتاب آشکار بود که گفتم این نخستین پژوهش در نوع خود و با نحو گفتاری مثلهای مردم قزوین است نه آنکه در زبان و لهجه مردم قزوین نخستین پژوهش باشد.
سرداغی تأکید کرد: من این کتاب را از روی هیچ کتابی ننوشتم و هیچ مطالعه موردی پیرامون این موضوع نداشتم چرا که در این زمینه مثلهای مردم قزوین پژوهشی صورت نگرفته بود و همه این کتاب حاصل تحقیقات میدانی است که انجام دادم و بهویژه با پیرمردان و پیرزنان قزوینی گفتوگو کردم.
سرداغی در پایان گفت: مثلهای زیادی هنوز روی زمین مانده و باید به حجم کتاب افزوده شود، همچنین برخی از باورها و عقاید مردم قزوین کاملاْ تبدیل به مثل شده و نمیتوانیم آنها را ذکر نکنیم و نیاوریم.