نشست تخصصی با موضوع دانشگاه و فرهنگ نقد، با حضور دکتر محمدصادق زاهدی عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، در سالن اجتماعات دانشکدهی علوم پایه این دانشگاه برگزار شد.
محمدصادق زاهدی در این نشست ضمن ارائهی تعریف خود از دانشگاه، به بیان ارتباط دانشگاه و جامعه پرداخت و تعریف خویش از نقد و رابطهی دانشگاه و فرهنگ نقد را بیان کرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تولید دانش و تربیت نیروی متخصص دو کارویژهی دانشگاه هستند گفت: جامعهای که نیازهای اولیهاش برآورده نشود، سراغ نیازهای ثانویه نمیرود، دانشگاه با جامعه رابطهی دیالکتیک دارد و هم دانشگاه بر روی جامعه اثرگذار است و هم جامعه بر روی دانشگاه اثر دارد.
وی با اشاره به اینکه دانشگاه بخشی از جامعه است و برای پیشبرد جامعه هم در عرصهی نظر و هم در عرصهی عمل هدایت و رهبری میکند، گفت: در اینجا دو سؤال مطرح میشود، نخست باید پاسخ داد اگر دانشگاه اشتباه کند چه کسی توان ایستادن در برابر دانشگاه را خواهد داشت؟ و پس از آن باید پرسید که آنچه در دانشگاه تولید میشود علم است یا شبهه علم؟ بدیهی است که پاسخ هر دو پرسش را نیز باید از دانشگاه دریافت کرد.
محمدصادق زاهدی در بحث تربیت متخصص نیز اظهار کرد: دانشگاه محل تربیت مأمور نیست، بلکه محل تولید عالم است و این نقد به ادارات وارد است که کارشناسان تربیت شدهی دانشگاه در آن حالت مأمور دارند و از کارشناس میخواهند که امر ببرد، نه آنکه مبتنی بر علم خود عمل کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) تعریف نقد را ارادهی معطوف به تغییر دانست و گفت: نقد مختص انسانهایی که ذاتاً به دنبال تغییر هستند نیست، بلکه نقد برای انسانهای محافظهکار هم کاربرد دارد چرا که انسانهای محافظه کار نیز به دنبال ایجاد تغییر در برابر تغییر هستند.
زاهدی با اشاره به اینکه نقد در جاهایی که به نیازهای ثانویه توجه میشود سریع بروز میکند گفت: برای مثال زمانی که در سینما فیلمی ساخته شده و پخش میشود به سرعت مورد نقد قرار میگیرد و یا پس از برگزاری مسابقات ورزشی مانند فوتبال سریعاً آنچه رخ داده مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نقد جزء ذاتیات دانش و دانشگاه است گفت: این جزء ذاتی دانشگاه سه رقیب دارد، جرمیت و جمود، اقتدارگرایی و آنارشیزم به معنای بی معیاری و پلواریزم مطلق.
محمدصادق زاهدی با معرفی رونالد برنت بعنوان یک ایدهپرداز در حوزهی آموزش عالی، به معرفی یکی از کتابهای او پرداخت و گفت: این ایدهپرداز در یکی از کتابهایش به نام «آموزش عالی به مثابهی کسب و کار انتقادی» سه عرصه را در حوزهی نقد معرفی میکند، تفکر انتقادی، اندیشهی انتقادی و انتقاد؛ تفکر انتقادی مهارت انتقاد و فن آن است، اندیشهی انتقادی که موقف است یا مبتنی بر گفتمانهاست چرا که نقد از منظر گفتمان صورت میگیرد و انتقاد که بستری است که در آن امکان اندیشه و مهارت انتقادی به وجود میآید و این دیگر به خود دانشگاه ارتباط ندارد و به فضای جامعه برمیگردد.
وی در پایان با اشاره به اینکه مسئلهی اصلی ما این نیست که مهارتهای فردی افراد را ارتقا بدهیم، گفت: باید مکانیسم ایجاد فضای نقد در دانشگاه طراحی شود که یکی از راهکارهای آن تقویت انجمنهای علمی در دانشگاه در سطوح دانشجو و استاد است و این پروسه نیز نباید دستوری باشد، بلکه باید علم ماهیت دموکراتیک پیدا کند و باید از دل دانشگاه بیرون بیاید.